- نخ نما ((نَ. نَ))
- فرسوده، کهنه
معنی نخ نما - جستجوی لغت در جدول جو
- نخ نما
- پارچه یا فرشی که بر اثر کهنگی و فرسودگی پرزهایش رفته و تاروپودش ظاهر شده باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حوضی که آب آن نمایان باشد
بد شکل بد صورت زشت کریه المنظر
پول یا هدیه ای که به هنگام دیدن روی عروس یا نوزاد دهند
آنچه که در شب بدرخشد و نمایان باشد
حوض یا جوی آب در خانه و باغ که آب آن نمایان باشد، جایی که آب چشمه یا کاریز به روی زمین می آید، سراب، جایی در مسیر رودخانه یا سیلاب که سنگ فرش و بالاتر از سطح رودخانه است
ویژگی آنچه در شب می درخشد و نمایان است مانند ساعت شب نما
بالا نما برز نما
چشم نم نمو. چشمی که بعلت بیماری آب از آن می تراوداعمش: پیر زن چشم نم نمو و ناتوانی بود
چشم نم نمو. چشمی که بعلت بیماری آب از آن می تراوداعمش: پیر زن چشم نم نمو و ناتوانی بود
به تانی و آرام آرام نم نم اندک اندک
کم کم اندک: نفس ازجان چون دوزخ بینداخت زمستی جامه رانخ نخ بینداخت. (اسرارنامه عطار. چا. دکترگوهرین ص 175)
کم و با دانه های کوچک و خرد باریدن باران